بيشتر لغويان «ادريس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كردهاند[۱] اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادريس بيان نمودهاند.[۲]
فيروزآبادى در كتاب قاموس مي نويسد ادريس پيغمبر عليه السلام از دراسة «خواندن» نيست، زيرا آن اعجمى است، ليكن در تفسير على ابن ابراهيم قمى رحمه اللَّه است: «حضرت امام صادق عليه السلام فرموده: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار مي خواند و درس مي داد.» بنابراين قطعا لفظ ادريس عربى خواهد بود، و آنچه فيروزآبادى گفته درست نيست.[۳]
حضرت ابراهيم علیهالسلام یکی از انبیای عظام الهی و از پیامبران اولوالعزم است. دین توحیدی به آن حضرت منتسب است و ایشان پدر ارجمند حضرت اسماعیل علیهالسلام و حضرت اسحاق علیهالسلام ميباشد که به واسطه آن دو، نسب بسیاری از انبیاء من جمله حضرت موسی علیه السلام، حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله به آن حضرت باز می گردد.
برخی از لغتشناسان "ثمود" را واژهای عربی برگرفته از «ثمد» دانستهاند.[۱]به معنی آبی که ماده نداشته باشد و در زمستان جمع گردد و در تابستان خشک شود.[۲] برخی دیگر آن را غیرعربی میدانند و برخی نیز گفتهاند ثمود نام پدر قبیله بوده که قبیله به نام او نامیده شده است.[۳]
بِنْیامین، کوچکترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی یوسف. نام وی در قرآن نیامده اما از زبان یوسف با عنوان برادرم (اخی) از دیگر برادران متمایز شده است.(سوره یوسف: 90)
عربى يا عجمى بودن واژه بَعْل، مورد اختلاف است. ديدگاه نخست، كاربرد متداول و فراوان آن در زبان عربى را دليل عربى بودن آن مىداند.[۱] از جمله معانى مشهور لغوى كه در زبان عربى براى بعل گفتهاند عبارت است از: خدا و ربّ،[۲]مالك،[۳] بت[۴] (يا نام بتى از طلا[۵]) و زوج.[۶]
بندرى باستانى در كنار درياى سرخ و نزديك خليج عقبه، زيستگاه اصحاب سبت.
اَيله در زبان عبرى به معناى درختان است.[۱] برخى منابع تاريخى آن را نام شهرى ميان يَنْبُع و مصر يا روستايى ميان مَدْيَن و كوه طور دانستهاند؛[۲] ولى بنابر قول مشهور شهرى است از نواحى شام كه در كنار درياى قُلْزُم (سرخ)، نزديك خليج عَقَبه ميان مصر و شام واقع شده[۳] و امروزه به نام ايلات معروف است.[۴] برخى آن را منسوب به دختر مَدْيَن بن ابراهيم عليه السلام دانستهاند.[۵]
در عهد عتيق چندين بار از ايلا (Ila) يا ايلت (Elath) يا ايلوت (Eloth) نام برده شده است كه در ساحل شرقى درياى قُلزُم واقع بوده و اسرائيليان هنگام خروج از مصر از اين شهر گذشتهاند و حضرت داود عليه السلام آن را مسخّر كرده و در زمانحضرت سليمان عليه السلام آباد شده است.[۶]
در قرآن كريم، لفظ اَيله به طور صريح نيامده؛ اما در برخى آيات به ماجراهاى مربوط به آن اشاراتى شده است. (سوره بقره/ 2، 65؛ سوره مائده/ 5، 78؛ سوره اعراف/ 7، 163 ـ 166؛ سوره كهف/ 18، 77)
كافران قوم حضرت شعیب علیهالسلام كه در پى تكذیب وى با عذاب فراگیر نابود شدند.
مشهور فرهنگ نویسان،[۱] جغرافیدانان[۲] و مفسران[۳]، مَدْین را نام شهرى مىدانند كه حضرت شعیب علیهالسلام به سوى مردم آن برانگیخته شد. ظاهر كاربرد قرآنى آن، به ویژه تركیب «اصحاب مدین» (سوره توبه/9،70؛ سوره حج/22، 44) و «اهل مدین» (سوره طه/20، 40؛ سوره قصص/28، 45) نیز این دیدگاه را تأیید مىكند.
نام دیگر اصحاب کهف به سبب نگاشته شدن نام و سرگذشت آنان در یك لوح.
فرهنگ نویسان عربى، رقیم را به معناى «مرقوم» و برگرفته از ریشه «رـقـم» دانسته و معانى «نوشته»،[۱] «خط و نوشته برجسته»[۲] و برخى نیز «دوات»[۳] را براى آن گفتهاند. شمارى از آنها، «رقم» را نقطه و اعراب گذارى كردن نوشته[۴] و گروهى نیز نوشتن[۵] معنا كردهاند؛ اما چنان كه برخى نیز در جمع میان معانى گفتهاند كاربردهاى گوناگون «رقم» و واژگان برگرفته از آن نشان مىدهد كه ریشه یاد شده در اصل به معناى ایجاد نشانه در هر چیزى است كه متناسب با موارد كاربرد، معناى متفاوتى دارد؛ رَقَم الكتاب یعنى كتاب را نوشت.
مردمانى در شمار اقوام عذاب شده پیشین به سبب تكذیب و كشتن پیامبرشان.
رسّ در لغت به معناى كندن چاه و قبر،[۱] مدفون كردن مرده یا غیر آن، چاه كهنه، چاه سنگچین شده، معدن[۲] و نیز استوار ساختن،[۳] نشانه و اندك اثر بر جاى مانده هر چیز[۴] آمده است.