حَوّا، حَوّا، نخستين زن، همسر حضرت آدم علیه السلام و مادر نسل بشر. واژه شناسى، اين نام در عهد عتيق به عبرى به صورت (حَوّاه) آمده است. [۱] اين واژه در ترجمه يونانىِ تورات، Evα و در لاتينى، Heva بوده و از لاتينى نيز به صورت Eve وارد زبانهاى غربى شده است.[۲] درباره ريشه شناسى واژه حوا اختلاف هست؛ چنان كه نُه ريشه محتمل براى آن ذكر كرده اند. [۳]
ايوب نامى است عبرى كه ايبوب و يوباب نيز خوانده شده است برخى آن را به احتمال برگرفته از ريشه عبرى ايبوب به معناى گريه يا از ايبت به معناى ندبه دانستهاند؛ برخى شارحان تورات آن را در اصل عربى و ترجمه شده به عبرى دانسته و گفتهاند: اين واژه به آيب در عربى به معناى بازگشت كننده به سوى خدا نزديك است. اين معنا با وصف «اواب» كه براى ايوب در آيه 34 سوره ص آمده، سازگاراست. برخى ديگر آن را برگرفته از آبَ يَؤوب و به معناى كسى مى دانند كه سلامتى و مال و خانواده خود را بازيافته است.[۱]
لغت الياس يک لغت عبري است و بيشتر لغويان آن را همان «ايليا»ى عبرى به معناى «يَهُوه خداى من است» به معني «بزرگوار من خداست» دانسته اند و گفتهاند: چون اين واژه يونانى است، به پايان آن حرف «س» افزوده شده است؛ مانند: «هرمس».[۱]
اسماعيل واژهاى غيرعربى و معربِ «اشمائيل» در سريانى است و از همين راه به عربى وارد شده[۱] و اصل آن واژه عبرى «يشمَع» به معناى يَسمَع و «أيل» به معناى اللّه بوده و براساس لغت مصريان «اسماعين» خوانده شده است.
در سبب اين نامگذارى گفتهاند: ابراهيم هنگام درخواست فرزند از خدا دو كلمه اشمع و ايل به معناى «خدايا دعايم را اجابت كن» را به كار برد و چون خداوند به او فرزند داد او را به همان جمله ناميد. مطيع خدا، يا هديه الهى نيز معانى ديگرى است كه براى آن گفتهاند؛ ولى اين دو معنا دور از حقيقت دانسته شده است.[۲]
مشهور لغويان اسحاق را واژهاى عبرى مى دانند كه از «يصحاق» به معناى «مى خندد» گرفته شده است،[۱] زیرا كه به واسطه تولد يافتن وى در زمان غيرمنتظر و غيرمترقب و كبر سن والدين، بدين اسم موسوم گشت [۲] و ساره پیش از تولد او گفته است خدا مرا خندان و مسرور ساخت.
پس از تولد او خداوند به حضرت ابراهیم فرمود که او را اسحاق بنامد. در قرآن نیز مضمونی نزدیک به بیان تورات آمده است «فضحکت فبشرناها باسحاق:[۳] پس ساره خندید، پس آنگاه او را به اسحاق بشارت دادیم». اگرچه برخى آن را عربى و مشتق از «سـحـق» دانستهاند.[۴]
بيشتر لغويان «ادريس» را واژهاى عربى و از ماده «درس» مشتق دانسته و وجه اين نامگذارى را كثرت دانش يا ممارست او بر آموزش، ذكر كردهاند[۱] اگر چه برخى به اشتقاق آن از ماده «دروس» به معناى پنهان شدن، معتقد بوده و علت آن را پنهان شدن ناگهانى ادريس بيان نمودهاند.[۲]
فيروزآبادى در كتاب قاموس مي نويسد ادريس پيغمبر عليه السلام از دراسة «خواندن» نيست، زيرا آن اعجمى است، ليكن در تفسير على ابن ابراهيم قمى رحمه اللَّه است: «حضرت امام صادق عليه السلام فرموده: و سمى ادريس لكثرة دراسته الكتب: اين كه او ادريس ناميده شد براى آنست كه كتاب ها را بسيار مي خواند و درس مي داد.» بنابراين قطعا لفظ ادريس عربى خواهد بود، و آنچه فيروزآبادى گفته درست نيست.[۳]
حضرت ابراهيم علیهالسلام یکی از انبیای عظام الهی و از پیامبران اولوالعزم است. دین توحیدی به آن حضرت منتسب است و ایشان پدر ارجمند حضرت اسماعیل علیهالسلام و حضرت اسحاق علیهالسلام ميباشد که به واسطه آن دو، نسب بسیاری از انبیاء من جمله حضرت موسی علیه السلام، حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله به آن حضرت باز می گردد.
برخی از لغتشناسان "ثمود" را واژهای عربی برگرفته از «ثمد» دانستهاند.[۱]به معنی آبی که ماده نداشته باشد و در زمستان جمع گردد و در تابستان خشک شود.[۲] برخی دیگر آن را غیرعربی میدانند و برخی نیز گفتهاند ثمود نام پدر قبیله بوده که قبیله به نام او نامیده شده است.[۳]
بِنْیامین، کوچکترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی یوسف. نام وی در قرآن نیامده اما از زبان یوسف با عنوان برادرم (اخی) از دیگر برادران متمایز شده است.(سوره یوسف: 90)
عربى يا عجمى بودن واژه بَعْل، مورد اختلاف است. ديدگاه نخست، كاربرد متداول و فراوان آن در زبان عربى را دليل عربى بودن آن مىداند.[۱] از جمله معانى مشهور لغوى كه در زبان عربى براى بعل گفتهاند عبارت است از: خدا و ربّ،[۲]مالك،[۳] بت[۴] (يا نام بتى از طلا[۵]) و زوج.[۶]