این تعبیر در سومین آیه سوره یوسف/12 آمده است: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَـذَا الْقُرْآنَ وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ»؛ ما نیكوترین قصه (یا قصهسرایى) را به موجب این قرآن كه به تو وحى نمودیم، بر تو حكایت مىكنیم و تو قطعاً پیش از آن از بىخبران بودى.
«احسن» صفت تفضیلى به معناى نیكوترین و شگفتانگیزترین[۱] و «قصص» مصدر به معناى پیگیرى و جستجوى چیزى است[۲] و گویا داستان را از آن روى قصه نامیدهاند كه راوى، آن را جزء به جزء پى مىگیرد.[۳]
كافرانى كه گروهى از مؤمنان را به جرم یكتاپرستى در گودالى از آتش سوزاندند.
«اصحاب» جمع «صاحب» (اسم فاعل) از ماده «صـحـب» و معناى مصدرى آن همراهى كردن است و صاحب، كسى یا چیزى است كه ملازم و همراه كسى یا چیز دیگر باشد.[۱] این ملازمت و همراهى باید عرفاً فراوان باشد.[۲]
فرهنگنویسان عربى، واژه اُخدود را بر وزن اُفعول جمع آن را اخادید[۳] و به معناى شكاف مستطیلى شكل در زمین دانستهاند كه از ریشه «خـدـد» به معناى ایجاد شكاف در زمین گرفته شده است.[۴] برخى واژهپژوهان قرآنى بر این باورند كه مفهوم مستطیلى بودن در ریشه واژه نهفتهاست؛ چه این شكاف در زمین باشد یا در گوشت، پوست، چهره و غیر آن چنان كه داشتن وزن اُفعول نیز برجستگى و متمایز بودن آن را مىرساند.[۵]
حضرت آدم علیهالسلام نخستين پيامبر الهى و پدر بشر است.
وجه تسميه آدم
«آدم» يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد «أداما» لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. (تورات، سفر تكوين 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمين»).[۱]
امام علی عليه السلام در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و حوا به اين نام ها میفرماید: «إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ، و ذلكَ أنّ اللّه َ تباركَ و تعالي بَعَثَ جَبرئيلَ عليه السلام و أمرَهُ أن يأتِيَهُ مِن أديمِ الأرضِ بأربَعِ طِيناتٍ: طينَةٍ بَيضاءَ و طينَةٍ حَمراءَ و طينَةٍ غَبراءَ و طينَةٍ سَوداءَ و ذلكَ مِن سَهلِها و حَزنِها. ثُمَّ أمَرَهُ أن يأتيَهُ بأربَعِ مِياهٍ: ماءٍ عَذبٍ و ماءٍ مِلحٍ و ماءٍ مُرٍّ و ماءٍ مُنتِنٍ. ثُمّ أمرَهُ أن يُفرِغَ الماءَ في الطِّينِ و أدَمَهُ اللّه ُ بيَدِهِ فلَم يَفضُلْ شيءٌ مِن الطِّينِ يَحتاجُ إلَي الماءِ، و لا مِن الماءِ شيءٌ يَحتاجُ إلَي الطِّينِ. فجَعَلَ الماءَ العَذبَ في حَلقِهِ و جَعَلَ الماءَ المالِحَ في عينَيهِ و جَعَلَ الماءَ المُرَّ في اُذنَيهِ و جَعَلَ الماءَ المُنتِنَ في أنفِهِ».
در اصطلاح قرآنی داستان به مفهوم گسترده آن پدیده ای است که ساختار هندسی ویژه ای دارد . داستان نویس یک یا چند حادثه و نیز وضعیتها، شخصیتها و محیطها را برمی گزیند و آنها را به زبانی تعبیر می کند.